اولین فرش به احتمال زیاد بهوسیله افراد چادرنشین برای فرش کردن کف خاکی چادرشان بافتهشده بود. ولی امکان اینکه فرش به وسیله مصریها، یا چینیها و یا حتی بهوسیله افراد دیگر اختراع شده باشد و حتی امکان اینکه تمام این مردم فرش را خودشان اختراع کرده باشند بدون اینکه با هم ارتباط و یا تماسی داشته باشند؛ هم وجود دارد. فرش با زندگی چادرنشینان گره خورده است.
تمامی مراحل تهیه فرش با همکاری زنان، مردان و تمامی اعضای خانواده صورت میگیرد و فرهنگ منحصربهفردی را بین آنها شکل داده است. پس از این که در یک کار گروهی پشم گوسفندان توسط مردان چیده شد زنان قشقایی دست به کار شده و پشمها را تا میکردند به گونهای که آستر پشم رو به بیرون باشد. سپس سهم چوپانان و ساربانان را جدا میکردند و از بین بقیه پشمهای سفید و تمیز و خوش ریس را بنا به تجربه خود جدا میکردند تا برای فرشهای ظریف نظیر گلیم، جاجیم، مفرش، خورجین و نظایر آنکه به نخ باریکتر و رنگ بهتری احتیاج داشتند استفاده نمایند. پشمهای زمختتر که یکدست نیز نبودند برای فروش و همچنین تهیه نخهای کلفتتر که برای بافت فرشهای ضخیمتر و طناب استفاده داشتند جداگانه در کیسههایی تفکیک مینمودند. این پشمها ریسیده شده سپس به هم تابیده میشدند و بهصورت کلافهای بزرگ جهت شستن و رنگ شدن آماده میشدند. به این فرایند در زبان این عشایر، آونگ آرلامانگ گفته میشود.
رنگ در عشایر قشقایی (ایپ بویادماگ)
در اوایل بهار گوسفندان را به آب انداخته و پشم آنها را با وسواس میشستند تا گرد و غبار یک سال و عرق کوچ دوماهه از تنشان خارج شود. سپس در یک مراسم فامیلی گروهی پشم گوسفندان چیده میشد. بهترینهای این پشمها برای ریسیدن توسط زن خانواده انتخاب و توسط دوک نخریسی دستی (کرمان) تابیده و ریسیده میشد. بسته به نوع فرش که میتوانست گلیم، جاجیم، قالی، گبه، مفرش، جوال و… باشد شیوه ریسیدن و اندازه تابیدن و قطر نخ تعیین میگردید. سپس بهصورت کلافهای بزرگ در میآمد و در منطقهای که آب و هیزم کافی وجود داشته باشد برای رنگ شدن آماده میگردید. دیگهای بزرگ (قازان) پر از آب میشد و با استفاده از زاج و تثبیتکنندههای رنگ (بویاخ) و گیاهان طبیعی که برای هر رنگ از یک نوع گیاه استفاده میشد آب به جوش میآمد. باید دقت میشد زمانی که کلافها داخل آب جوش قرار دارد مرتب هم زده شود تا نخها به اصطلاح نسوزند. سپس در چند مرحله شسته و خشک میگردید تا رنگ استفاده شده با رنگهای دیگر زمان بافت مخلوط نشود و به دست بافنده نیز آسیب نزند و در شستن فرش رنگ پس ندهد. برای رنگ سبز از گیاهی به نام گندال (با فتح گاف)، برای رنگ زرد از برگ نوعی بید وحشی (مردار آقاجی)، برای رنگ سیاه از پوست سبز گردو و برای رنگ قرمز از پوست انار استفاده میشد.
رنگ قرمز مهمترین رنگ قالی ایرانی
تقریباً مهمترین رنگ قالی ایران رنگ قرمز لاکی است که از گیاهان مختلف میتوان آن را بهدست آورد. تهیه رنگ قرمز و لاکی از روناس و یا قرمز دانه معمولتر است تا از گیاهان دیگر. ضمناً سایههای مختلف قرمز با کم و زیاد کردن روناس بهدست میآورند. از حشرات کوچکی هم که در کناره دریا یافت میشود و شباهت به ساس دارد دانههائی میگیرند که بعد از خشک کردن آنها رنگ لاکی تهیه میشود. آقای هینریش یاکوبی (Heinrich-iacoby) در کتاب «چگونه قالی شرقی را بشناسیم» نوشته است که در هندوستان رنگ لاکی را از یکنوع انگوم میگیرند. به این ترتیب که حشرهای که زیر پوست درخت انجیر هندی زندگی میکند لعابی از خود ترشح میکند که آن لعاب به صورت انگوم بر درخت میچسبد و از همین لعاب است که لاک میسازند و رنگ لاکی را هم میگیرند. در هندوستان این رنگ را قرمز کچنیل یا لاک گویند. غالباً در ایران هم برای زمینه لاکی قالیهایشان از همین رنگ استفاده میکنند. او در همین کتاب در جای دیگر مینویسد: در ترکیه از حشرهای شبیه به ساس، رنگ قرمز میگیرند و آن را قرمز ارمنی میگویند.